همگام با قرآن
پندهای لقمان به فرزندش
یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ
(لقمان/16)
ای فرزندم ! اگراعمال انسان ، ( در کوچکی) به اندازه ی دانه ی خردل باشد (و این دانه ) در دل صخره ای یا در آسمان ها و زمین باشد ، خداوند آن را (برای محاسبه) می آورد ( و حاضرخواهد ساخت) زیرا خداوند دقیق و آگاه است
محاسبه ی اعمال
- همانگونه که گفته شد در آیه 14 و15 از سوره ی لقمان ، به علت اهمیت احترام به والدین ، قرآن کریم از بحث اندرز لقمان به فرزندش خارج گردید و پس از تذکّر به این موضوع ، در این آیه دوباره به نصایح لقمان به فرزندش باز می گردد ، در این آیه به موضوع محاسبه ی اعمال انسان و علم و آگاهی خداوند به اعمال انسان می پردازد ، ولقمان با این پند خویش می خواهد اعتقاد به جهان آخرت را به فرزندش یاد آور شود و در حقیقت می خواهد به فرزند خویش تذکّر دهد که مواظب اعمال خود باشد زیرا اعمال انسان از علم و آگاهی خداوند بیرون نمی باشد و یک روز به حسابِ همه ی آنها خواهد رسید .
- از این آیه ی شریفه نیز می توان استفاده نمود که یکی از آموزش های والدین نسبت به فرزندان خویش ، باید آموزشِ عقاید و باورهایی باشد که در سعادت آنان نقش داشته و در آینده به اصلاح رفتار وکردار آنان می انجامد ، علاوه بر اینکه یاد آوری علمِ خداوند به فرزندان - هر چند که آن عمل کوچک هم باشد- ، در خدا باوری و توجّه آنان به رفتار خویش نقش آفرین خواهد بود ، زیرا وقتی فرزندانِ انسان به این باور برسند که حتی کوچکترین اعمال خوب یا بدی که از آنان سر می زند ، محاسبه خواهد شد ، بیشتر مراقب رفتار خویش خواهند بود ، رسو لخدا صلی الله علیه وآله به ابوذر فرمودند : ای ابوذر ! به کوچکی گناه نگاه نکن بلکه به (بزرگی خدایی نگاه کن که ) نافرمانی او را کرده ای ! (1)
پرسش : مقصودِ لقمان از اینکه می گوید ؛ خداوند ازکوچکترین عمل انسان نیز آگاه است ، چه می باشد ؟
پاسخ : مقصودِ لقمان از این سخن ، آن است که به فرزند خویش محاسبه ی اعمال انسان را در جهان آخرت ، یاد آور ی نماید ، تا فرزند او با این آگاهی ، بیشتر مراقب رفتار خود باشد .
-----------------------
1-(قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِیئَةِ وَ لَکِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَیْتَ) مستدرکالوسائل ج 11 ص 349 باب 43